زمان تقریبی مطالعه: 8 دقیقه
 

شبح غیر محاکی





به دنبال ایراداتی که بر نظریه حکما در باب وجود ذهنی گرفته شد، عده ديگري معتقد به نظریه اشباح شدند كه غربی‌ها هم نظری مشابه همین نظر را اختیار کرده‌اند. آنان معتقدند هنگامي كه علم به شيء پيدا مي‌شود، شبح و تصویری از آن، در ذهن حاصل مي‌شود كه با آن اشيا، تباین كامل دارد و هيچ نحوه حكايتي از آنها نمي‌كند و چون نفس اين اشتباه را به‌صورت هميشگي و تكراري مرتكب مي‌شود، هيچ خللي در زندگي پيش نمي‌آيد؛ مثل انساني كه رنگ سياه را هميشه قهوه‌ای مي‌بيند. پس از پیدایش این نظر، عده‌ای معتقد شدند که نظر قدما نیز همین نظر بوده است. قاضی بیضاوی در طوالع الانوار و تفتازانی در مقاصد، بر این عقیده بودند.


۱ - نظریهٔ وجود ذهنی



در بحث وجود ذهنی در فلسفه اسلامی، علم و آگاهی انسان به اشیا بر این اساس توجیه می‌شود که ماهیات موجود در خارج از ذهن انسان، وجودی نیز در ذهن انسان دارند و انسان از طریقِ این وجود ذهنیِ ماهیات است که به ماهیات خارجی علم پیدا می‌کند. در این نظریه ماهیات خارجی عیناً به ذهن می‌آیند و حقیقت ماهیات ذهنی با ماهیات خارجی یکسان است و تنها وجود آن دو با یکدیگر متفاوت است. اکثر فیلسوفان اسلامی عقیده دارند که تنها از این طریق است که مطابقتِ حقیقیِ علومِ انسان با واقعیت، توضیح مناسبی پیدا می‌کند.
[۱] "وجود ذهنی".


۲ - اشکال وارده به نظریه وجود ذهنی



یکی از اشکالات مهمی که بر نظریهٔ "وجود ذهنی" در فلسفه وارد می‌شود، این است که اگر قرار باشد طبقِ این نظریه، ماهیات خارجی عیناً به ذهن منتقل شوند، ماهیت ذهن و امور ذهنی باید عینِ همان ماهیاتِ خارجی باشد که موردِ علم و آگاهیِ انسان واقع می‌شوند؛ درحالی‌که طبق نظر مورد قبول در فلسفه اسلامی، ذهنِ انسان عبارت است از مرتبه‌ای از "نفس" انسان ولذا ذهن، ماهیتی نفسانی دارد و علوم و تصوراتِ درونِ ذهن نیز ماهیتی مرتبط با ذهن و نفسِ انسان دارند که "کیف نفسانی" نامیده می‌شود ولذا ذهن دارای ماهیتی نفسانی، و علوم و تصورات درون آن نیز دارای ماهیت "کیف نفسانی" می‌باشند نه دارای ماهیت اشیای خارجی که مورد علم واقع می‌شوند.

۳ - پاسخ‌ها به اشکال فوق




۳.۱ - اول


البته فیلسوفانِ بسیاری به اشکال فوق پاسخ‌هایی داده‌اند که برخی از این پاسخ‌ها واقعاً مشکل یادشده را برطرف می‌کند،
[۲] "وجود ذهنی".


۳.۲ - دوم


اما گروهی از فیلسوفان
[۳] شرح المنظومة، سبزواری، ملاهادی؛ تهران، ناب، ۱۳۶۹ش، ج۲، ص۱۳۱.
برایِ اینکه این اشکال، از اساسْ از بین برود، نظریه "وجودِ ذهنی" را باطل دانسته‌اند و گفته‌اند علم انسان به ماهیت خارجی، به نحوی نیست که عیناً همان ماهیت خارجی به ذهن بیاید؛ بلکه ماهیتِ تصورِ ذهنیِ اشیا، غیر از ماهیت و حقیقتِ خارجی آن اشیا است.
[۴] شرح المنظومة، سبزواری، ملاهادی؛ تهران، ناب، ۱۳۶۹ش، ج۲، ص۱۳۱.
البته این گروه، خودْ دو دسته‌اند:

۳.۲.۱ - گروه اول


گروهی که عقیده دارند که علم و تصور مانندِ تصویر و عکسِ اشیای خارجی، عمل می‌کند و آن اشیای خارجی را نشان می‌دهد و از آنها حکایت می‌کند.
[۶] نهایة الحکمة، طباطبایی، سید محمدحسین؛ قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۲۰ق، ص۴۶.
این گروه، طرف‌دارانِ نظریهٔ "شَبَحِ مُحاکی"اند.
[۷] "شبح محاکی".


۳.۲.۲ - گروه دوم


گروه دوم عقیده دارند که ماهیت علم و تصور ما، با ماهیت اشیاء خارجی متفاوت است و علوم و تصورات ما حکایتگرِ اشیای خارجی نیز نیست که به این نظریه، نظریه "شبح غیر محاکی" گفته می‌شود.

۳.۲.۲.۱ - توضیح


توضیحْ آن‌که به علت مشکلِ یاد شده در نظریه وجود ذهنی، برخی فیلسوفان
[۸] شرح المنظومة، سبزواری، ملاهادی؛ تهران، ناب، ۱۳۶۹ش، ج۲، ص۳۱.
اسلامی و غربی به دیدگاهی دیگر که مانندِ نظریه "شبح محاکی" است، گراییده‌اند: یعنی این گروه نیز می‌گویند این‌طور نیست که هر آنچه در واقع و خارج از ذهنِ ما وجود دارد، عیناً به ذهن بیاید؛ بلکه تصورات ما از سنخ دیگری است. ولی این گروه برخلافِ طرف‌دارانِ نظریهٔ "شبح محاکی"، حکایتگریِ این تصورات از اشیای خارجی را نیز قبول ندارند و عقیده دارند که اساساً چیزی که ما می‌فهمیم و به آن علم پیدا می‌کنیم، حتی نمود و تصویری از واقعیت نیز نیست ولذا مثلاً هنگامی‌ که تصوری از رنگِ آبی در ذهنِ ما شکل می‌گیرد، ممکن است در عالم واقع و خارج از ذهن، رنگِ دیگری وجود داشته باشد و آن رنگ در ذهنِ ما به نوعِ دیگری تبدیل می‌شود؛ پس در نظر این گروه، ذهنِ ما در فهمِ واقعیت دائماً دچارِ خطاست. منتها این گروه عقیده دارند که ذهن ما در این خطاهای خود، منظم عمل می‌کند و اگر مثلاً رنگِ قرمزِ خارجی را آبی می‌بیند، همیشه در مواجهه با رنگِ قرمز در خارج، همینطور عمل می‌کند و آن را آبی می‌بیند؛ ازاین‌رو در این دیدگاه، خطای ذهن، خطای "سیستماتیک" است ولذاست که موجبِ اختلال در نظامِ زندگیِ بشر نمی‌شود. اگر بخواهیم این نظریه را با توجه به شباهتِ آن با نظریه شبحِ محاکی نام‌گذاری کنیم، باید آن را نظریه "شبحِ غیر محاکی" بنامیم.
[۱۰] نهایة الحکمة، طباطبایی، سید محمدحسین؛ قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۲۰ق، ص۴۶.]


۴ - بطلان نظریه شبح




۴.۱ - دلیل اول


اکثر فیلسوفان نظریه "شبح را (خواه محاکی باشد خواه غیر محاکی) باطل می‌دانند و دو دلیل مشترک برای ابطال شبح غیر محاکی و شبح محاکی و یک دلیل مختص به ابطالِ شبح محاکی ارائه می‌کنند که در اینجا تنها به دلایل مربوط به شبح غیر محاکی (یعنی دو دلیلِ مشترک) می‌پردازیم.
دلیل اول فلاسفه بر ابطالِ شبح غیر محاکی این است که دلایلِ اثباتِ "وجود ذهنی" نشان می‌دهد که ماهیت خارجیِ هر شیء با ماهیتِ تصورِ آن در ذهن، یکی است ولذا نظریه شبح که میان ماهیت تصور و علم با ماهیت معلوم (شیء خارجی) تفاوت قائل است، نادرست و باطل است. اشکالات وارد شده بر "وجود ذهنی" نیز قابل پاسخ است و نیازی به دست‌کشیدن از نظریهٔ "وجود ذهنی" نیست.

۴.۲ - دلیل دوم


دلیل دوم بر ابطال نظریه شبح این است که اگر به نظریه "شبح" قائل شویم، باید بگوییم که علوم و تصوراتِ ما از جهان واقعی، با آن جهان مطابقت ندارد؛ زیرا می‌دانیم که شناخت و آگاهیِ ما به اشیای خارجی، از طریق علوم و تصوراتِ موجود در ذهن صورت می‌گیرد؛ اما اگر طبق این دیدگاه (شبح) بگوییم تصور و علم، ماهیتش با ماهیتِ معلوم (شیء خارجی) متفاوت است، آنگاه شناخت ما به هر شیء خارجی، مطابق با آن نخواهد بود و ما به ماهیتی غیر از ماهیتِ آن شیء خارجی آگاهی یافته‌ایم. در نتیجهٔ از بین رفتنِ مطابقتِ شناخت و علم با جهان خارج، در واقعْ دیگر شناخت و علمِ ما به جهان خارج و واقع، شناخت و علم به واقع و خارج نخواهد بود و در حقیقت، باید گفت که ما نسبت به جهان واقع و خارج، جهل داریم نه علم. درحالی‌که می‌دانیم که ما نسبت به واقع، علم و شناخت داریم ولذا باید گفت نظریهٔ شبح که به انکارِ "علم و شناخت به واقع" می‌انجامد، نظریه باطلی است. در واقع، نظریه شبح به "سفسطه" می‌انجامد
[۱۳] نهایة الحکمة، طباطبایی، سید محمدحسین؛ قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۲۰ق، ص۴۶.
که می‌گوید ما نمی‌توانیم شناختی به عالم واقع پیدا کنیم و هر آنچه تصور می‌کنیم ساخته و پرداخته ذهنِ خودِ ماست و حتی نمی‌دانیم که عالمی واقعی و خارج از ذهنِ ما هست یا نه. از نظر فلاسفه، سفسطه باطل است
[۱۴] "سفسطه".
و هر آن کس که باب گفت‌وگو را در باب سفسطه (حتی برای طرف‌داری از آن) باز می‌کند، خودش به ابطال سفسطه اقرار کرده است؛ زیرا چنین شخصی، در درجه اول موجود بودنِ خود و موجود بودنِ طرفِ مقابلِ خود را پذیرفته است که شروع به بحث می‌کند ولذا دستِ کم دو موجودِ واقعی را پذیرفته است و قبول دارد که نسبت به این دو واقعیت علم و شناخت دارد. پس باید بپذیرد که علم و شناخت اشیا و موجودات خارجی امکان دارد و محال نیست که با پذیرش این مطلب، سفسطه باطل می‌شود.


۵ - پانویس


 
۱. "وجود ذهنی".
۲. "وجود ذهنی".
۳. شرح المنظومة، سبزواری، ملاهادی؛ تهران، ناب، ۱۳۶۹ش، ج۲، ص۱۳۱.
۴. شرح المنظومة، سبزواری، ملاهادی؛ تهران، ناب، ۱۳۶۹ش، ج۲، ص۱۳۱.
۵. نهایة الحکمة، طباطبایی، سید محمدحسین؛ قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۲۰ق، ص۳۵.    
۶. نهایة الحکمة، طباطبایی، سید محمدحسین؛ قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۲۰ق، ص۴۶.
۷. "شبح محاکی".
۸. شرح المنظومة، سبزواری، ملاهادی؛ تهران، ناب، ۱۳۶۹ش، ج۲، ص۳۱.
۹. نهایة الحکمة، طباطبایی، سید محمدحسین؛ قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۲۰ق، ص۳۵.    
۱۰. نهایة الحکمة، طباطبایی، سید محمدحسین؛ قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۲۰ق، ص۴۶.]
۱۱. اسفار، شیرازی، صدرالدین؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۳۱۵.    
۱۲. نهایة الحکمة، طباطبایی، سید محمدحسین؛ قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۲۰ق، ص۳۵.    
۱۳. نهایة الحکمة، طباطبایی، سید محمدحسین؛ قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۲۰ق، ص۴۶.
۱۴. "سفسطه".


۶ - منبع



پایگاه اسلام کوئست.    



آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.